بسم الله الرحمن الرحیم
با جمعی از دانشجویان، برای تبلیغ به روستایی رفته بودیم. تمام مسئولان اعزام از من کوچکتر بودند و من، پیشکسوت آنها محسوب میشدم!
یکی از روزها، با خانمها و بچههای روستا قرار گذاشتیم که به کوه بالای امام زاده برویم.
فقط 5 دقیقه مانده بود به قله برسیم که یک دفعه بی سیم زدند: «برگردید!»
همه شروع کردند به اعتراض:
- فقط 5 دقیقه مونده.
- بیاید بریم بالا، کی میخواد بفهمه؟
و...
من اما، قانعشان کردم مه ولایتِ ما، ایجاب میکند که برگردیم.
با هزار اما و اگر برگشتیم، هر چند روزهای بعد دوباره قرار گذاشتیم. قله را فتح کردیم. خیلی هم خوش گذشت.
مهم این بود که یک درس فوق العاده کلیدی به اعضای گروهمان منتقل شد:
«ولایت پذیری، اما و اگر ندارد.»
راوی: ز - ش